Tuesday, February 28, 2017

زیباترین دختر دنیا در کتاب گینس (تصاویر)

مدلینگ ها معمولا زیبا و جذاب می باشند. عکس زیباترین دختر دنیا در کتاب گینس را در ادامه می بینید. همه مدلینگ ها را به دلیل زیبایی و بیشتر جذابیتشان انتخاب می نمایند تا برند های لباس و عطر و ادکلن ها بتوانند به فروش برسانند این مدل جذاب از دوران کودکی خوشگل و جذاب بوده است و الان که 17 ساله شده است هر روز به جذابیت اندام و چهره اش افزوده می شود این دختر لب ها و چشمهای زیبای دارد که این مورد او را جذابتر و زیباتر کرده است

مجموعه عکس ها و تصایر جدید و دیدنی زیباترین دختر جهان را در این مطلب گرداوری نموده ایم و به معرفی این دختر زیبا و جذاب می پردازیم که مطمئنا مشاهده تصاویر وی برای شما نیز جالب است.
آشنایی با زیباترین دختر جهان برای همه ما جذاب است و تمایل داریم عکس های وی را مشاهده نماییم. بر همین اساس در این مطلب به ارائه تصاویری از زیباترین و جذاب ترین دختر جهان می پردازیم که امیدواریم از مشاهده این عکس های زیبا لذت ببرید. در ادامه با این تصاویر دیدنی و جذاب همراه ما باشید.
جدیدترین عکس های زیباترین دختر جهان :
لیندی ویکسون اهل آرکانزاس لقب زیباترین دختر جهان را از آن خود نموده است و توانسته با چهره زیبا و جذابی که دارد یکی از مدل های موفق و مشهور شود. زیبایی بارز وی بخاطر فرم لب ها و فاصله بین دندان هایش است که ترکیب زیبایی را در چهره اش به وجود آورده اند. لیندی ویکسون از ده سالگی وارد دنیای مد شده است و به این حرفه مشغول است. در ادامه عکس های این دختر زیبا و جذاب را مشاهده فرمایید.






۶ نکته در مورد حواشی جالب اسکار ٢٠١٧

وقوع چند اتفاق در بازه زمانی پیش از برگزاری و همچنین زمان برگزاری این دوره از مراسم اسکار باعث شد تا هشتاد و نهمین دوره این رویداد بزرگ سینمای جهان تبدیل به یکی از سیاسی‌ترین و البته عجیب‌ترین دوره‌های آن شود؛ اتفاقاتی که مرور آن‌ها خالی از لطف نیست.
هشتاد و نهمین دوره مراسم اسکار در حالی به کار خود پایان داد که تحولات سیاسی چند وقت اخیر در آمریکا تاثیر چشمگیری بر نتایج این دوره گذاشت؛ تاثیری که به نوعی نشان‌دهنده تقابل آشکار هالیوود با دونالد ترامپ رئیس‌جمهور تازه روی کار آمده آمریکا بود. 
وقوع چند اتفاق در بازه زمانی پیش از برگزاری و همچنین زمان برگزاری این دوره از مراسم اسکار باعث شد تا هشتاد و نهمین دوره این رویداد بزرگ سینمای جهان تبدیل به یکی از سیاسی‌ترین و البته عجیب‌ترین دوره‌های آن شود؛ اتفاقاتی که مرور آن‌ها خالی از لطف نیست.
۱. مهم‌ترین اتفاق اسکار امسال بدون شک همراهی و همکاری اغلب اهالی هالیوود برای دهن‌کجی به ترامپ و تصمیمات جدیدش بود. تصمیمی که باعث شد تا آکادمی اسکار در اقدامی قابل پیش‌بینی برای اثبات مخالفتش با ترامپ و دیدگاه‌های غیرمنطقی‌اش، با چشم‌پوشی از معیارهای سینمایی مرسوم، جایزه‌ بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان این دوره را به «فروشنده» اصغر فرهادی بدهد تا در سالی که اغلب کارشناسان از شانس کم ساخته فرهادی برای رسیدن به این جایزه سخن می‌گفتند، حماقت ترامپ به نفع فرهادی و فروشنده‌اش شود.

۲. دومین اتفاق جالب این دوره از مراسم اسکار اهدای جایزه یکی از بخش‌های اصلی به بازیگری مسلمان بود. ماهرشالا علی بازیگر سیاه‌پوست فیلم «مهتاب» که در این دوره اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد، اولین بازیگر مسلمانی بود که توانست گرفت نام خود را به عنوان اولین بازیگر مسلمان که اسکار دریافت کرده در تاریخ ثبت کرد. 
۳. یکی دیگر از نکات جالب توجه در این دوره از مراسم اسکار توجه ویژه به سیاه‌پوستان برای دلجویی از آنان بود. درواقع پس از دو سالی که سیاه پوستان عملا جایی در میان نامزدهای مهم اسکار نداشتند و کمپین‌های اعتراضی شدیدی در همین زمینه به راه افتاده بود، هالیوود دیگر قادر به بی‌تفاوتی در مواجه با این موضوع نبود، به همین خاطر در این دوره در هر چهار بخش بازیگر نقش اول و مکمل مرد و زن، شاهد حضور حداقل یک نماینده از سیاه‌پوستان بودیم و در نهایت نیز دو جایزه نقش مکمل مرد و زن به بازیگران سیاه‌پوست اهدا شد تا دلجویی هالیوود از سیاه‌پوستان کامل شود.
۴. انتخاب فیلم «مهتاب» به عنوان بهترین فیلم اسکار امسال اتفاق جالب دیگری بود که نشان‌دهنده دیدگاه واقعی هالیوود در مورد مسائلی مانند همجنسگرایی است. این فیلم در حالی به این عنوان دست پیدا کرد که بسیاری از منتقدین پیش از این فیلم «لالالند» را بخت اصلی دریافت این جایزه معرفی کرده بودند ولی در کمال ناباوری فیلمی به عنوان بهترین اثر امسال هالیوود معرفی شد که داستان آن در مورد یک سیاهپوست همجنسگراست تا مهر تاییدی بر دیدگاه حمایتی هالیوود از امر غیرانسانی و پست همجنسگرایی باشد.
۵. اما عجیب‌تر از انتخاب فیلمی با موضوع همجنسگرایی به عنوان بهترین اثر هالیوود در یک سالی که گذشت، حضور یک بازیگر مسلمان در این فیلم است! ماهرشالا علی بازیگری است که برای حضور در این فیلم توانست جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کند. هرچند که دادن جایزه به او را می‌توان از آن جهت دانست که هالیوود می‌خواست با این کار به ترامپ و دیدگاه‌‌هایش نسبت به مسلمانان دهن‌کجی کرده باشد ولی در هرصورت نفس حضور یک مسلمان در فیلمی که در تایید همجنسگرایی است؛ موضوع عجیبی است که گویا در هالیوود خیلی هم عجیب به نظر نمی‌رسد!
۶. اسکار هشتاد و نهم یک اتفاق منحصر به فرد دیگر هم داشت؛ آن هم درست در جایی که همه منتظر شنیدن نام بهترین فیلم سال بودند؛ تا پس از اعلام ابتدایی نام «لالالند» به عنوان بهترین فیلم اسکار و حضور همه عوامل آن روی صحنه برای دریافت این جایزه، به یک باره با اعلام تهیه‌کننده برنامه نام «مهتاب» به عنوان بهترین فیلم اعلام شود! گویا پاکت نام بهترین فیلم به اشتباه بازشده و منجر به چنین اتفاقی شده است. وقوع این اتفاق که مجری برنامه مسئولیت آن را برعهده گرفت بازتاب گسترده‌ای در همه رسانه‌های جهان داشت. اتفاقی که البته پیش از این در برخی از برنامه‌های بزرگ این‌چنین نیز به وقوع پیوسته بود.

سه خودرو با هویت مخفی در فرودگاه امام ! (عکس)

ورود سه خودروی آلمانی جدید با هویت مخفی شده به کشور از طریق فرودگاه امام خمینی

شاه ایرانی که در پاریس مُرد و در عتبات دفن شد! +تصاویر

آخرین پادشاه سلسله قاجاریه در حالی که کمتر از ۳۳ سال داشت،‌ در پاریس بدرود حیات گفت. او وصیت کرد جنازه‌اش را به عتبات منتقل کنند و در حالی که هیچ یک از مقامات ایرانی در تشییع جنازه او شرکت نداشتند، به خاک سپرده شد.
«احمد شاه» آخرین پادشاه سلسله قاجاریه بود و سلطنت قاجارها بر ایران با او به پایان رسید.
او وارث سلطنت ۱۲۰ ساله قاجارها در ایران بود؛ سلطنتی که از آغامحمدخان تا محمدعلی شاه را تجربه کرده و در واپسین سال‌های خود به جوانی ۲۱ ساله به ارث رسیده بود.

پدرش محمدعلی شاه در ۲۵ تیرماه ۱۲۸۸ از سلطنت خلع و به سفارت روسیه پناهنده شد، در ۱۸ شهریور ۱۲۸۸ از ایران خارج شد و به روسیه رفت. بدین ترتیب، احمد میرزای ۱۲ ساله از سوی فاتحان تهران به سلطنت انتخاب شد و در ایران ماند. وی به خاطر صغر سن تحت نظر نایب السطنه قرار گرفت که او را هم فاتحان تهران برگزیده بودند.
احمدشاه هفت سال پس از سلطنت تاجگذاری کرد ولی تاجگذاری‌اش با وقوع جنگ جهانی اول و اشغال ایران مصادف شد.

شهادت شیخ فضل‏‌الله نوری، اولتیماتوم روسیه تزاری به ایران و اشغال برخی نقاط کشور توسط قوای روس، انعقاد قرارداد ننگین ایران و انگلیس معروف به قرارداد ۱۹۱۹ وثوق‏‌الدوله، وقوع نهضت جنگل، قیام شیخ محمد خیابانی و نیز کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی از آن جمله‌‏اند.
پس از کودتای ۱۲۹۹، احمدشاه به گمان اینکه رضاخان سردار سپه، سلطنت او را حفظ می‌کند، از او حمایت و او را تأیید کرد. رضاخان هم در ظاهر، مطیع اوامر احمدشاه بود ولی پس از کودتا، به طور مخفیانه و سپس علنی، موجبات برکناری شاه قاجار از فرماندهی کل قوا و سلطنت او را فراهم آورد.

احمدشاه مدتی پس از آن که از سفر دوم خود به اروپا که ۱۰ ماه به طول انجامیده بود بازگشت، فرمان ریاست وزرایی سردار سپه را صادر کرد و چند روز بعد دوباره عازم اروپا شد، سفری که دیگر بازگشت نداشت!
غیبت طولانی احمدشاه، زمینه را برای هرگونه فعالیت رضاخان به دست او داد و رضاخان پس از شکست طرح جمهوری، براندازی و انقراض قاجاریه را در سر داشت که در نهایت موفق به انجام آن شد.
پس از آن، تلاش احمد شاه برای باز پس‏گیری قدرت به جایی نرسید و سرانجام در نهم اسفند ۱۳۰۸ شمسی در حالی که کمتر از ۳۳ سال داشت بر اثر نارسایی کلیوی در پاریس درگذشت.
احمدشاه طبق وصیتش (به مانند پدر) در عتبات عالیات به خاک سپرده شد، در حالی که  هیچ یک از مقامات ایرانی در تشییع جنازه او شرکت نداشتند.




Saturday, February 25, 2017

مچ مرد آدمخوار، حین خوردن پسربچه گرفته شد+عکس

در آماریای هندوستان، یک مادر پس از ورود به خانه با این صحنه روبه رو شد که پسرش یک بچه هفت ساله را از خیابان به داخل خانه آورده و بعد از جدا کردن سرش مشغول خوردنش شده بود «ناظم میان» که در اواسط دهه ۲۰ زندگی اش به سر می‌برد، متهم شد به قتل یک پسر بچه هفت ساله به نام «محمد مونس» که بعد از کُشتن و قطعه قطعه کردن او، شروع به خوردن آن کرده بود


هنگامی که پلیس‌ها سر صحنه جرم حاضر شدند، با جسد بی سَرِ پسربچه روبه رو شدند که پوست شکمش کنده شده بود. پس از ورود آن‌ها به اتاق، قاتل بدون هیچ مقاومتی تسلیم پلیس شد

گفتنی است که بعد از دستگیری «ناظم میان» صد‌ها نفر در ورودیِ اداره پلیس جمع شدند و درخواست کشته شدن قاتل را داشتند. بعد از بازجویی‌ها توسط پلیس، مشخص شد که قاتل ناقص العقل است و هم اکنون تا اتخاذ تصمیم نهایی در بازداشت به سر می‌برد

دختری با بزرگ ترین چشمان دنیا با لقب آدم فضایی (تصاویر)

این مدل اکراینی چشمان بسیار بزرگ و زیبایی دارد. برخی اعتقاد دارند او بزرگترین چشمان جهان را دارد. به او «لقب آدم فضایی» یا «پریِ زیبا» را داده‌اند.





اتفاقی نادر و هولناک حین جراحی یک خانم! + عکس

این زن که در اتفاق عجیب و نادر زیر تیغ جراحی به هوش آمده و مراحل پراضطراب بریدن و دوختن شکم اش توسط جراح را دیده و شنیده بود برای آگاهی مردم ، تجربه این حادثه را برای افکار عمومی بازگو کرد.
دانا پنر کانادایی در انتظار جراحی شکم به آرامی خوابیده بود - تا این‌که درست قبل از این‌که جراح اولین برش را  ایجاد کند به هوش آمد. دانا شرح می‌دهد که چگونه از درد وحشتناک زیر تیغ جراح بودن در حال هوشیاری جان به در برده است:
سال ۲۰۰۸ من برای یک عمل لاپاراسکوپی تشخیصی در بیمارستانی در مانیتوبای کانادا، استان محل زندگی‌ام، وقت داشتم. ۴۴ ساله بودم و خون‌ریزی شدیدی در پریودهایم داشتم.


من قبلا بی‌هوشی عمومی را تجربه کرده بودم و می‌دانستم که برای این عمل هم باید بی‌هوش بشوم. من با آن‌ها هیچ مشکلی نداشتم، ولی وقتی به بیمارستان رسیدم کاملا مضطرب بودم.

در جریان لاپاراسکوپی، جراح برش‌هایی در شکم شما ایجاد می‌کند که از طریق آن‌ وسایلی را با فشار وارد می‌کند تا بتوانند داخل را ببیند. شما به جای یک برش بزرگ، سه یا چهار برش کوچک خواهید داشت.

ناگهان شنیدم که جراح می‌گوید: لطفا 'چاقوی جراحی'

عمل به خوبی آغاز شد. مرا به تخت جراحی منتقل کردند و شروع به انجام کارهایی کردند که معمولا انجام می‌دهند. من را به همه مانیتورها وصل و آماده‌ام کردند.

متخصص بی‌هوشی چیزی از طریق قطره داخل وریدی به من تزریق کرد و بعد ماسکی روی صورت من گذاشت و گفت: "یک نفس عمیق بکش". من همان کار را کردم، و همان طور که قرار بود به خواب رفتم.

وقتی بیدار شدم هنوز می‌توانستم صداهای اتاق عمل را بشنوم. می‌توانستم صدای کوبیدن و به هم خوردنی که پرسنل ایجاد می‌کردند و صدای کار کردن ماشین‌آلات را بشنوم، مانیتورها و این‌جور چیزها. فکر کردم: "چه خوب، تمام شد، عمل انجام شد".

من آن‌جا دراز کشیده بودم و کمی احساس گیجی می‌کردم، و در همان حال هوشیار بودم و از آن احساس کرختی بیدار شدن و احساس سستیِ کامل لذت می‌بردم.

این حال وقتی چند ثانیه بعد صدای حرف زدن جراح را شنیدم عوض شد.

آن‌ها این طرف و آن طرف می‌رفتند و کارهایشان را می‌کردند و بعد ناگهان من شنیدم که او گفت: "لطفا چاقوی جراحی". من ناگهان خشکم زد. فکر کردم: "من الان چه شنیدم"؟

هیچ کاری نمی‌توانستم بکنم. به من داروی بی‌حس‌کننده داده بودند که وقتی روی شکم کار می‌کنند متداول است چون این دارو ماهیچه‌های شکم را شل می‌کند که وقتی آن‌ها را برش می‌دهید مقاومت زیادی نکنند.

متأسفانه داروی بی‌هوشی عمومی کار نکرده بود، اما بی‌حس‌کننده کار کرده بود.

وحشت کردم. فکر کردم امکان ندارد چنین اتفاقی بیفتد. پس چند ثانیه صبر کردم، اما آن وقت حس کردم که او اولین برش را داد. برای توصیف آن درد هیچ کلمه‌ای ندارم. وحشتناک بود.

نمی‌توانستم چشم‌هایم را باز کنم. اولین کاری که سعی کردم انجام بدهم این بود که بنشینم، اما نمی‌توانستم حرکت کنم. حس می‌کردم کسی روی من نشسته است و دارد لهم می‌کند.

می‌خواستم چیزی بگویم، می‌خواستم حرکت کنم، اما نمی‌توانستم. چنان فلج شده بودم که حتی نمی‌توانستم برای گریه کردن اشک بریزم.

در این مرحله، می‌توانستم ضربان قلبم را روی مانیتور بشنوم. ضربانم بالاتر و بالاتر می‌رفت.

من در وحشت محض بودم. می‌توانستم صدایشان را بشنوم که در حال کار کردن روی من بودند، می‌توانستم صدای حرف زدنشان را بشنوم. احساس می‌کردم که جراح آن برش‌ها را ایجاد می‌کند و آن وسایل را به داخل شکم من فشار می‌دهد.

حس می‌کردم در حین کاوش، اندام‌های داخلی بدنم را جا‌به‌جا می‌کند. شنیدم که مثلا می‌گفت: "به آپاندیسش نگاه کنید، واقعا خوب و صورتی است، روده بزرگش خوب به نظر می‌رسد، تخمدانش هم خوب است".

موفق شدم پایم را سه بار جمع کنم تا نشان بدهم بیدار هستم. اما هر بار کسی دستش را روی آن گذاشت تا آن را بی‌حرکت کند، بدون این‌که شفاهی بگوید که من تکان خورده بودم.

عمل حدود یک ساعت و نیم طول کشید.

علاوه بر همه‌ این‌ها، چون من فلج بودم، آن‌ها لوله‌ای وارد گلوی من کردند - من را به یک دستگاه تنفس وصل کردند - و دستگاه تنفس مصنوعی را برای ۷ نفس در دقیقه تنظیم کردند. با این‌که ضربان قلبم تا ۱۴۸ ضربه در دقیقه بود، سهم من فقط همین شد - آن ۷ نفس در دقیقه. داشتم خفه می‌شدم. حسی شبیه این که ریه‌هایم آتش گرفته بودند.

در یک مرحله فکر کردم که آن‌ها عمل را تمام کرده‌اند و دارند شروع به انجام آخرین کارها می‌کنند. این جا بود که متوجه شدم می‌توانم زبانم را حرکت بدهم.

متوجه شدم که اثر داروی بی‌حس کننده دارد از بین می‌رود. فکر کردم "من با لوله تنفس که هنوز در گلوی‌ام است بازی می‌کنم". پس شروع به تکان دادن‌اش با زبانم کردم تا توجه آن‌ها را جلب کنم.

و این، کار کرد. من توجه متخصص بی‌هوشی را جلب کردم. اما فکر می‌کنم او باید فکر کرده باشد که من دارم از بی‌حسی بیشتر از آن چیزی که بودم بیرون می‌آیم چون لوله را گرفت و آن را از گلوی من بیرون کشید.

"ناگهان متخصص بی‌هوشی گفت: 'ماسک روی صورتش بگذارید!'

من آن‌جا دراز کشیده بودم و فکر می‌کردم: "حالا واقعا توی دردسر افتاده‌ام". من تا همان‌جا در ذهنم با خانواده‌ام خداحافظی کرده بودم چون فکر نمی‌کردم نجات پیدا کنم. حالا نمی‌توانستم نفس بکشم.

صدای پرستار را می‌شنیدم که سرم داد می‌کشید. او یک طرف بود و می‌گفت: "نفس بکش دانا، نفس بکش". اما هیچ کاری نمی‌توانستم بکنم.

همان طور که او مدام به من می‌گفت نفس بکشم، شگفت‌آورترین چیز اتفاق افتاد. من یک تجربه خروج از بدن داشتم و بدنم را ترک کردم.

من مسیحی هستم و نمی‌توانم بگویم که به بهشت رفتم، اما روی زمین هم نبودم. می‌دانستم که جای دیگری هستم. آن جا ساکت بود. صدای اتاق عمل در پس‌زمینه بود، من هنوز می‌توانستم صدای‌شان را بشنوم. اما مثل این بود که آن‌ها خیلی خیلی دور هستند.

ترس از بین رفته بود، درد از بین رفته بود. احساس گرما می‌کردم، احساس آرامش می‌کردم، احساس امنیت می‌کردم. و به طور غریزی می‌دانستم که تنها نیستم. حضوری با من بود. همیشه می‌گویم آن خدا بود که با من بود چون هیچ شکی در ذهن من نبود که او در کنار من است. و بعد صدایی را شنیدم که می‌گفت: "هر اتفاقی رخ بدهد، مشکلی برای تو پیش نمی‌آید".

در این مرحله می‌دانستم چه زنده بمانم و چه بمیرم، همه چیز خوب خواهد بود. در تمام مدت این ماجرا در حال عبادت بودم تا ذهنم را مشغول کنم، برای خودم آواز می‌خواندم و به شوهر و فرزندانم فکر می‌کردم. اما وقتی این حضور با من بود، فکر کردم: لطفا بگذار من بمیرم چون نمی‌توانم بیشتر از این ادامه بدهم.

اما به همان سرعتی که به آن جا رفتم، برگشتم. به چشم بر هم زدنی دوباره به بدنم در اتاق عمل برگشته بودم. هنوز می‌توانستم صدای کار کردن آن‌ها را روی خودم بشنوم و صدای پرستار را که فریاد می‌زد: "نفس بکش دانا".

ناگهان متخصص بی‌هوشی گفت: ماسک روی صورتش بگذارید! آن‌ها ماسکی روی صورتم گذاشتند و از یک احیاءکننده دستی برای به زور وارد کردن هوا به ریه‌هایم استفاده کردند.

به محض این که این کار را انجام دادند، احساس سوزشی که در ریه‌هایم داشتم از بین رفت. این تسکین بزرگی بود. دوباره شروع به نفس‌کشیدن کردم. در این مرحله، متخصص بی‌هوشی به من چیزی داد که بی‌حس‌کننده را خنثی کند. زیاد طول نکشید تا توانستم دوباره حرف بزنم.

بعدا هنگامی که من از آن مصیبت نجات پیدا کردم، جراح به اتاق من آمد، با دو دست‌اش دست من را گرفت و گفت: "خانم پنر می‌دانم که مشکلاتی وجود داشت".
به او گفتم: "من به هوش بودم، حس کردم که شکم من را برش دادی". در حالی که دست‌هایم را گرفته بود چشم‌هایش پر از اشک شد و گفت: "من خیلی متأسف‌ام".

چیزهای مختلفی را که از او شنیده بودم به او گفتم - توضیحاتی که او درباره آپاندیس و اندام‌های داخلی من داده بود. او مدام می‌گفت: "بله من آن را گفتم، من آن را گفتم".

گفتم: "شما متوجه شدید که من از شما نپرسیدم که تشخیص‌تان چیست"؟ و او لحظه‌ای به من نگاه کرد و گفت: "تو خودت می‌دانی، مگر نه"؟ و من گفتم: "بله من می‌دانم" و به او گفتم تشخیص او درباره مشکل من چه بوده است.

از آن زمانی که من در حین عمل جراحی بیدار شدم ۹ سال می‌گذرد. من از بیمارستان شکایتی حقوقی کردم که حل و فصل شد.

بلافاصله بعد از آن عمل من به یک تراپیست ارجاع داده شدم چون دچار آسیب‌های روانی شده بودم. در اولین نوبت‌ام حتی نمی‌دانستم چه روزی از هفته است. کاملا به هم ریخته بودم. این چیزها بی‌شک آثار و عوارض شدیدی بر آدم به جا می‌گذارد.

اما حرف زدن درباره آن به من کمک کرده است. پس از مدتی دیگر می‌توانستم داستانم را تعریف کنم.

من درباره آگاهی در بی‌هوشی تحقیقات زیادی انجام داده‌ام. با بخش هوش‌برشناسی دانشگاه مانیتوبا تماس گرفتم و با پزشکان رزیدنت آن جا چندین بار صحبت کردم. آن‌ها معمولا از داستان من وحشت می‌کنند. معمولا چندنفری هستند که وقتی با آن‌ها صحبت می‌کنم در چشمان‌شان اشک حلقه می‌زند.

داستان من برای انداختن تقصیر به گردن کسی یا متهم کردن کسی نیست. می‌خواهم مردم بفهمند که این چیزها ممکن است اتفاق بیفتد و اتفاق هم می‌افتد. می‌خواهم مردم را آگاه‌تر کنم و کمک کنم که از این تجربه ناگوار نتیجه خوبی حاصل شود.

چالش عكس بدون آرايش دختران شايسته (عکس)

14. Caris Tiivel, Australia – Designer, 23 years old

13. Rebecca Rath, Belize – Event and restaurant manager, 23 years old

12. Raquel Pelissier, Haiti – Scientist, 25 years old

11. Yam Kaspers Anshel, Israel – 18 years old

10. Johanna Acs, Germany – Student, 24 years old

9. Roshmitha Harimurthy, India – Student, 22 years old

8. Hildur Maria, Iceland – Flight attendant, 24 years old

7. Carolina Duran, Costa Rica – Teacher, 27 years old

6. Jihan Dimack, Tanzania – Secretary, 20 years old

 

5. Kushboo Ramnawaj, Mauritania – Scientist, 26 years old

 

4. Iris Mittenaere, France – Dentist, 24 years old

3. Dijana Cvijetic, Switzerland – Model, 23 years old

2. Connie Jiménez, Ecuador – Engineer, 21 years old

1. Ntandoyenkosi Kunene, South Africa – Goodwill ambassador, 24 years old

زیباترین ورزشکار زن دنیا (عکس)

10 تا از زیباترین ورزشکاران زن جهان در رشته های مختلف ورزشی